داستان ربات های روبئو و بولیت:
روبئو روزی از سر یک کوچه در شهرشان میگذشت، که متوجه بولیت، در همسایگیشان شد، و یک پیچ نه، صد پیچ عاشق او گردید.
بولیت و خانوده اش به تازگی به آن محل آمده بودند. یک روز خانواده بولیت، آش روغن موتور پخته بودند، و او این آش را به در خانه روبئو برد. از بخت بد، روبئو آن روز در خانه نبود، و مادرش آش را از بولیت گرفت و تشکر کرد.
خیلی ها فکر می کنند که مادر روبئو فقط تشکر کرد، اما او با دیدن بولیت، سریع تصمیم گرفت تا او را عروس خود نماید، زیرا تا آن زمان هیچ کسی نبود که به در خانه آن ها آش روغن موتور آورده باشد.
پس تصمیم خانواده روبئو بر آن شد تا این وصلت هر چه سریع تر صورت پذیرد. از قضا خانواده بولیت نیز از روبئو خوششان آمده بود و آن ازدواج صورت پذیرفت.
روبئو و بولیت شخصیت های عاشقانه ی دنیای ربات ها هستند، در میان ربات ها هرگاه میخواهند از عشقی ابدی صحبت کنند، روبئو و بولیت را مثال می زنند، زیرا آن ها عاشقانه همانند دو مرغ ربات عاشق در کنار هم زندگی کردند.
منظومه ی روبئو و بولیت سروده ی یکی از ربات های شاعر، یکی از منظومه های شناخته شده ی دنیای ربات هاست که عشق این دو ربات را به خوبی در خود جای داده است.
روبئو و بولیت دو ربات عاشقی هستند که همیشه اسمشان در ذهن ها باقی مانده است.
مجموعه ای از ربات های دست ساز
ترکیبی از هنر، مهندسی و خلاقیت