سرگذشت نیکولا تسلا
19
آذر

سرگذشت نیکولا تسلا

بیوگرافی نیکولا تسلا

نیکولا تسلا در دهم جولای سال۱۸۵۶ ساعت ۱۲ شب بارانی در روستای اسمیل یان کرواسی بدنیا آمد.در آن زمان روستای آنها جزو امپراطوری اتریش بود.مادرش اورا فرزند نور میخواند زیرا او در شبی بدنیا آمد که رعد و برق میزد.
پدر او کشیش بود و مادرش فرزند یک کشیش بود و حافظه ی خیلی خوبی داشت .تسلا به پدربزرگ مادریش رفته بود زیرا او نیز مخترع و بسیار باهوش بود.

کودکی و نوجوانی

اولین ضربه ی روحی را وقتی تجربه کرد که ۵ ساله بود. او و برادرش در حال سوارکاری بودند که برادرش از اسب افتاد و بعد از چندین روز از دنیا رفت.او خود را در مرگ برادرش مقصر میدانست زیرا فکر میکرد او باعث ترسیدن اسب برادرش شده بود.

او در کودکی حافظه ی تصویری خارق العاده ای داشت و میتوانست همه ی اتفاقات را با جزییات کامل به خاطر بیاورد همچنین او از هوش بالا و خلاقیت زیادی برخوردار بود و قبل از چتری برای پرواز ساخت هرچند که این کار موفقیت آمیز نبود.

در زمان مدرسه معلم فیزیک او را به برق و الکتریسیته علاقمند دید.او در کل دوران دبیرستان محاسبات پیچیده ی انتگرال را بصورت ذهنی حل کند بطوری که چهارسال دبیرستان را در سه سال تمام کردو بعد از به پیش خانواده برگشت.

دانشگاه

پدر او اصرار داشت او کشیش شود و بطوری شغل خانوادگیشان را انجام دهد .نیکولا با اینکه افکار بزرگی در سرش بود. در ۱۷ سالگی آماده رفتن به مدرسه علوم دینی بود بیماری سختی گرفت .

بعد از چندین مراجعه به پزشک متوجه شدند که او وبا دارد و پزشکان به والدین او گفتند که احتمالا چند روز دیگر بیشتر زنده نیست !
او که به سختی میتوانست صحبت کند از پدرش قول گرفت اگر سلامتی خود را بدست بیاورد باید به او اجازه ی رفتن به دانشکده ی مهندسی را بدهد.پدرش این شرط را پذیرفت.
تسلا سلامتی خود را به دست آورد و طبق قول پدرش به دانشکده مهندسی رفت . او علاقه ی بسیار زیادی به کتاب های مارک تواین داشت و بعدها با او دیدار داشت و با او هم صحبت شد.
به گفته ی خودش کتاب های مارک تواین کمک زیادی به او در بدست آوردن سلامتیش کرد.
به دلیل بیماری قبل از رفتن به دانشگاه به سربازی رفت ولی نتوانست در ارتش دوام بیاورد و از آنجا فرار کرد.در ۲۱ سالگی به دانشگاه رفت. درسال ۱۸۸۷ به دانشگاه گراتس اتریش پیوست.

درآن دوران وقت خود را صرف تحقیقات خود کرده بود مانند زمان دبیرستان که عاشق الکتریسیته بود تحقیقات دانشگاهش نیز در همین مورد میگذرانداو همیشه با اساتید بحث های علمی میکرد و در بعضی موارد اساتید پاسخی برای سوالات او نداشتند .

او به حدی درگیر تحقیق بود که دانشگاه به خانواده ی او اطلاع دادند که اگر این روند را پیش ببرد به مشکل جدی برمیخورد زیرا او از ساعت ۳ صبح تا ۱۱ شب را به مطالعه و تحقیق میگذراند ولی او عاشق الکتریسیته شده بود و به کار خود ادامه میداد.
در دانشگاه طرحی را تحت عنوان جایگزین کردن برق متناوب به جای جریان مستقیم استفاده بشه و استاد او این طرح را رد کرد .
در سال سوم دانشگاه او درس و دانشگاه را رها کرد و به قمار روی آورد همه ی پس انداز خود را باخت و با کار های روز مزد زندگی خود را میگذراند.
بعد از مدتی به دلیل نداشتن اقامت به کشور خودش بازگشت و سه هفته بعد پدرش را به دلیل بیماری از دست داد. پس از آن نیکولا قمار را کنار گذاشت و به دلیل نداشتن هزینه ی ادامه تحصیل مشغول به آموزش شد.

بعداز چندوقت او با حمایت عموهایش به دانشگاه برگشت و به ادامه ی تحقیقاتش مشغول شد.
در همان زمان ادیسون در سال ۱۸۷۹ لامپ رشته ای را اختراع کرد و به بازار ارائه کرد.برخلاف باوز عامه ادیسون مخترع برق نبوده و او لامپ رشته ای را اختراع کرده است چیزی که ما سال هاست از آن استفاده میکنیم.

ادیسون برای تسلا یک الگو بود و اوج اهدافش این بود که به آمریکا برود و با ادیسون دیدار داشته باشد.
بعد از دانشگاه در سال ۱۸۷۰ به بوداپست رفت و در اداره ی مرکزی تلگراف استخدام شد خیلی رود در کارش پیشرفت کرد به این دلیل که او به لحاظ مهارت و دانش از سطح بالایی برخوردار بود.
قوه ی تفکر قوی داشت و چیزهایی که قرار بود اختراع کند را به خوبی تصور میکرد و قدرت شنوایی عجیبی داشت که گاهی برایش آزار دهنده بودد به طوریکه صدای تیک تیک ساعت را از سه اتاق آن طرف تر میشنید.

روزی در حال پیاده روی با دوستش بود که ناگهان طرحی به ذهنش رسید و با چوبی که روی زمین بود آن را کشید آن طرح، طرح موتوری بود که سالها پیش مشابهش را به استادش ارائه داده بود و او رد کرده بود ولی او ایمان داشت که میتواند آن را بسازد.

سفر به آمریکا و شرکت ادیسون

در سفر تسلا به آمریکا معرفی نامه ی یکی از شرکای اروپایی تسلا به نام چارلز بچلر که مدیر تسلا در شرکتی بود که کار میکرد را با خود به همراه داشت در آن معرفی نامه نوشته بود که من دراین جهان دو مرد بزرگ میشناسم که یکی تو هستی و دیگری این مرد جوان است.
او با همین نامه پیش ادیسون رفت و طرح موتورها کنترل جریان متناوب را برای او توضیح داد ولی او با این طرح مخالف بود. ادیسون گفت که ما هر ماه یک اختراع کوچک و هر ۶ ماه یک اختراع کوچک را ثبت میکنیم و از این طریق جذب سرمایه انجام میدهیم .
پس از این تسلا شروع به کار کرد و خبر تخصص و تبحر او به گوش ادیسون رسید . در یکی از ملاقات هایی که تسلا با ادیسون داشت از او خواست که اجازه بدهد روی مولد های جریان مستقیم او کار کند و آن را ارتقا دهد.

ادیسون که فکر نمیکرد که او بتواند اینکار را انجام دهد پذیرفت و به او گفت اگر بتوانی این کار را انجام دهی به تو ۵۰ هزار دلار می دهم.
تسلا با شور و اشتیاق مشغول به طراحی مولد ها شد او یکسال تمام این کار را انجام دادسپس موفق شد و این اتفاق بسیار بزرگی برای شرکت ادیسون بود و مدیران از این اتفاق بسیار خوشحال بودند.

پس ازین اتفاق تسلا پیش ادیسون رفت تا پاداش خود را بگیرد ولی ادیسون به قولش عمل نکرد و به او گفت این حرف او شوخی بوده است و تنها کاری کرد این بود که افزایش حقوق بسیار مختصری به او بدهد که تسلا بسیار ناراحت شد

و از شرکت استعفا داد و مشغول به کارگری شد . او روز ها به کارگری و شبها به کارکردن روی پروژه ی موتور کنترل جریان برق متناوب میگذراند.
سرمایه گزاران بزرگ که این خبر به گوششان رسید طی صحبت هایی که با تسلا داشتند به او پیشنهاد همکاری دادند و تسلا موفق شد که آزمایشگاه کوچکی را برای خود آماده کند.

او مشغول به ساخت نمونه ی اولیه ی ایده ای شد که ۷سال پیش در پارک ب ذهنش رسید و در کنار آن اختراعات دیگری را انجام و به ثبت رساند. یکی از این اختراعات ساخت لامپ قوسی زیبا و بادوامی ساخت که مورد استقبال قرار گرفت ولی سرمایه گزاران حق ثبتش را گرفتند.
نمونه ی آزمایشی اختراع بزرگ تسلا در سال ۱۸۸۸ در ماه می رونمایی شد و موتور جریان متناوب را به همه معرفی کرد که امروزه از این موتور در دستگاه هایی که ما استفاده میکنیم وجود دارد.
تا سال ۱۸۹۲ تسلا ۲۲ اختراع دیگر را به نام خود ثبت کرد .امتیاز نامه هایی مانند مولد ها ، مبدل ها وخطوط مخابرات به او داده شد که بعد از اختراع تلفن بزرگ ترین اختراعاتی بود که تا آن زمان ثبت میشد.او به فرد مشهوری تبدیل شده بود و همه ی افراد و سرمایه گزاران به سمت او می رفتند تا با وی همکاری داشته باشند.

شرکت وستینگ هاوس

شرکت وستینگ هاوس

یکی از افرادی که ارزش اختراعات تسلا را میدانست شخصی به نام جورج وستینگ هاوس بود. او یکی از سرمایه گزارانی بود که خود مخترع بود و میخواست اختراعات تسلا که در حد ایده بود را به واقعیت تبدیل کند.

او پیشنهاد خرید امتیازات اختراع های تسلا که مربوط به جریان برق متناوب بود را به ارزش یک میلیون دلار با تسلا مطرح کرد.علاوه بر این برای تولید هر اسب بخار انرژی که از اختراعات تسلا تولید میشود به شرکت تسلا دو و نیم دلار پرداخت کند.

تسلا فقط با دریافت این دو و نیم دلار میتوانست ثروتمند ترین آدم دنیا بشود پس این پیشنهاد را قبول کرد.
او پس این کار فروشگاه محله ی بوفالو وستینگ هاوس رو با جریان برق متناوب و لامپ های تولید خودش روشن کرد و همه را در حیرت فرو برد.

ادیسون حالا تسلا را به عنوان یک رقیب قدر جدی میگرفت و مردم عادی میدیدند که راه های دیگری برای تولید برق نیز وجود دارد.
تسلا در این مقطع زمانی بسیار در کار خود پیشرفت کرد و این آغاز سنگ اندازی های ادیسون بود زیرا تسلا به راحتی میتوانست جریان متناوب را جایگزین جریان مستقیم کند.

این سرآغاز جنگی بزرگ بین ادیسون به همراه شریکش جان پیر مورگان و تسلا با شرکت وستینگ هاوس بود. جنگی که به جنگ جریان ها معروف شده بود.

جنگ جریان ها

تفاوت جریان مستقیم DCو متناوبAC

جریان برقی که ادیسون از آن استفاده میکرد جریان برق مستقیم بود و اعتقاد داشت از هیچ نوع دیگری از جریان نمیشود برای تجاری شدن استفاده کرد.
مشکل اصلی جریان مستقیم این بود که نمیشد در آن ولتاژ را تغییر داد برای مثال اگر از ولتاژ بالا استفاده بشه امکان دارد که باعث سوختن وسایل برقی و ترکیدن لامپ ها بشه و اگر ولتاژ پایین، برای مثال ولتاژمورد نیاز لامپ تولید بشود برای استفاده ی وسایل دیگر به مشکل برمیخوریم.
دومین مشکل استفاده از ولتاژ مستقیم این است که برای انتقال جریان به جاهای دور باید از سیم مسی با قطر زیاد استفاده کرد، در نتیجه ما افت ولتاژ خواهیم داشت.در این صورت
در مقابل جریان مستقیم جریان متناوب وجود دارد که معمولا ازولتاژبالایی برخوردار است که میشود در این جریان ولتاژ را کم و زیاد کرد و برای دستگاه های مختلف و لامپ جریان های متفاوت فرستاد. در عین حال مشکل انتقال به جاهای دور را هم ندارد.
درمقایسه میدانیم که انتقال جریان متناوب برای برق تجاری قطعا گزینه ی مناسبی است ولی برای انتقال آن در آن زمان دو مشکل اصلی وجود داشت:
مشکل اول این بود که هنوز دستگاهی اختراع نشده بود که بتواند جریان متناوب را کنترل کند که تسلا میخواست این دستگاه را بسازد و ایده ی آن را نیز در پارک طراحی کرده بود.
مشکل دوم هم ولتاژبالا در جریان متناوب بود که به مراتب خطرناکتر بود در آن زمان مردم به علت عدم آشنایی کافی نسبت به الکتریسیته از آن میترسیدند.همچنین چند آتش سوزی هم به علت این ولتاژ بالا اتفاق افتاده بود و ذهن عموم را نسبت به آن خراب کرده بود .

تفاوت جریان مستقیم DCو متناوبAC

از اواخر دهه ۱۸۷۰ در آمریکا ادیسون اولین نیروگاه خود را راه اندازی کرده بود و مردم میتوانستند از آن استفاده کنند .
در سال ۱۸۸۲ تسلا به یکی از شرکت های زیر مجموعه ادیسون رفت و در آنجا مشغول به کار شد. او کار نصب راه اندازی سیستم های روشنایی شهری توسط لامپ های رشته ای بود.
او در پاریس تجربه های زیادی در زمینه ی کاری خود به دست آورده بود در نتیجه او را مسئول طراحی و ساخت مولد ها و دینام ها کردند و سمت او را بالا بردند تا حدی که تسلا را برای رفع مشکلات مهندسی سایر شرکت های ادیسون به فرانسه و آلمان می فرستادند.
در بوداپست ،پاریس و آلمان او پیشرفت چشم گیری داشت.او در کنار این کارها تلاش میکرد که موتور جریان متناوب را به تولید برساند . اما او شکست خورده بود و امیدوار بود که ادیسون بتواند به او کمک کند .

او با شوق بسیار با مهاجرت به آمریکا برای تسلای جوان در ۲۸ ساگی پیشرفت بسیاری بود در حالیکه او با خودش هیچ چیز به همراه نداشت و فقط رویاها و ایده هایش را با خودش برده بود.
در اواخر دهه ۱۸۸۰ ادیسون شروع به تبلغات منفی علیه جریان برق متناوب کرد او میخواست شرکت تسلا را بدنام کند هرکار اخلاقی و غیر اخلاقی نیز انجام میداد.
تفاوت اختراع ادیسون و اختراع تسلا مانند این بود که انگار ادیسون درشکه را اختراع کرده باشد و تسلا ماشین !
جریان مستقیم به جهت افت فشاری که داشت نیاز به دکل ها به فاصله ی هر دو کیلومتر را داشت ولی جریان متناوب با توجه به کم و زیاد شدن ولتاژ نیاز به دکل های نزدیک بهم نداشت و

از طریق سیم کشی این اتفاق میفتاد همچنین در جریان متناوب نیاز به سیم کشی با سیم ها قطور مسی در زیر زمین بود اما در جریان متناوب از سیم های نازکتری استفاده میشد و

قابل استفاده در بالای دکل ها بود و سیستم پیشنهادی تسلا به لحاظ مالی تا ۷۵ درصد به صرفه تر هم بود.
ادیسون بر باور غلطی که مردم داشتند دامن زد و گفت اگر جریان متناوب در خانه ها استفاده شود بعد از گذشت ۶ ماه همه را خواهد کشت و مردم هم با توجه به باورهای غلط گفتند که این انرژی های شیطانی را به خانه راه نخواهیم داد.
طرفداران ادیسون تظاهرات برگزار کردندو موضوع را به دولت نیز انتقال دادند همچنین اکثر روزنامه نگار ها که موافق ادیسون بودند و پشت او در آمدند .
تیم ادیسون نمایش های وحشتناکی به راه انداختند این کار را با وصل کردن جریان برق به حیوانات در معرض دید عموم سعی در خراب کردن ذهنیت عموم نسبت به جریان متناوب داشتند.

آنها سگ ها ،گربه ها و همچنین اسب ها و فیل های بیگناه را در قفسی قرار میدادند و جریان برق را به آن وصل میکردند که باعث کشته شدن حیوانات میشد و به مردم میگفتند که اگر جریان متناوب به خانه های شما بیاید این بلا بر سر شما خواهد آمد.

نام این کار را وستینگ هاوس گذاشته بودند برای مثال وقتی اسبی بر اثر برق گرفتگی کشته میشد میگفتند او وستینگ هاوس شده است.

وستینگ هاوس شدن

وستینگ هاوس و تسلا هیچ اعتنایی به این کارها نکردند و زمانیکه ادیسون سعی داشت وستینگ هاوس را خراب کند آنها درحال کار روی جریان متناوب بودند.
اقدام دیگر ادیسون این بود که از جریان برق متناوب برای اعدام زندانیان محکوم به اعدام استفاده میکرد.
ویلیام کملر اولین شخصی بود که توسط جریان برق در صندلی الکترونیکی اعدام شد . اینکارمخالفان بسیار ی داشت که یکی ا زاین مخالفان شرکت وستینگ هاوس بود که تلاش کرد این اتفاق نیفته و حتی برای اینکار دادگاهی تشکیل شد که ادیسون شهادت داد با ولتاژ بالا میتواند باعث مرگ یک نفر بشود اما هیچ کس نمیدانست برای مرگ بدون درد باید از چه ولتاژی باید استفاده شود در نهایت تصمیم به استفاده ی صندلی الکتریکی شد.
روز اجزای حکم زندانی بر روی صندلی نشست و بعد از وصل کردن برق ۱۰۰۰ ولتی بی حرکت شد . برخلاف تصور مردم او هنوز زنده بود و باز برقی با ولتاژ۲۰۰۰ ولت به او وصل کردند سرانجام ۸ دقیقه طول کشید تا اجزای بدن او سوخته و از بین برود و این نوعی شکنجه به حساب می آمد.
سال ۱۸۹۳ نمایشگاهی در شیکاگو در حال برگزاری بود. این نمایشگاه اولین جشنواره ی جهانی بود که قرار بود با برق روشن شود و مسئولین هم برای برگزاری آن سرمایه ی گزاری میکردند.
اولین کاندید تامین کننده، شرکت ادیسون بود. او یک میلیون و هفتصد هزار دلار برای برگزاری این نمایشگاه پیشنهاد داده بود.شرکت وستینگ هاوس و تسلا پیشرفت بسیار زیادی کرده بودند و مبلغ پیشنهادی بسیار پایینتر از مبلغ شرکت ادیسون بود.اما در نهایت شرکت وستینگ هاوس با مبلغ ۵۰۰ هزار دلار برنده مناقصه شد.در عوض ادیسون هم اعلام کرد که فروش لامپ های خود به نمایشگاه ممنوع است.تسلا و وستینگ هاوس لامپ های جدیدی اختراع کردند و سرانجام ادیسون شکست نهایی را خورد.
این نمایشگاه به قدر محبوب بود که رییس جمهور آمریکا هم به شخصه در این نمایشگاه شرکت کرده بود تا شاهد روشن شدن نمایشگاه توسط شرکت وستینگ هاوس شود . پس از روشن شدن نمایشگاه توسط رییس جمهور سکوها از نور میدرخشید.سرانجام نیکولا تسلا پیروز جنگ جریان ها شد.

نیروی آبشار نیاگارا

نیروی آبشار نیاگارا

 

پس از ملاقات نیکولا تسلا و لرد کلیوین که آن زمان ریس تشکیلاتی بود که هدف آن مهار کردن نیروی آبشار نیاگارا بود و معتقد بود نیروی جریان متناوب نباید استفاده شود ، نظرش به طور کلی تغییر کرد و باهم به این نتیجه رسید که از نیروی عظیم آبشار برای تولید برق استفاده کنند.وظیفه ی تسلا تولید مولد هایی بود که در جهان برای اولین بار در حال ساخت بود.
درسال ۱۸۹۶ این سیستم به بهره برداری رسید . فشار آب باعث چرخش توربین ها میشد و با استفاده از خطوط به مناطق دور دست برده میشد . پس از ۴ سال سیم ها ۶۰۰ کیومتر کشیده شد و تا شهر نیویورک برده شد و سپس از آن برق به تمام آمریکا سپس به تمام جهان برده شود.
حالا تسلا پس ۳۰ سال به آرزوی خود رسیده بود آرزویی که در نوجوانی به سر داشت حالا محقق شده بود.قرن بیستم با تحول زیادی آغاز شده بود .
پس از اینکار تسلا شرکت خود را با نام شرکت نیکولا تسلا را تاسیس کرد و در آزمایشگاه شخصی اش شروع به انجام ایده های خودکرد. بعد از شرکت وستینگ هاوس به مشکل مالی خوردو شرایط مالی و اقتصادی بازار های آمریکا باعث شد تا مرز نابودی برود.تسلا بعد از این از دریافت طلبی که از وستینگ هاوس داشت صرف نظر کرد.
پس از محبوبیت زیاد تسلا همه مایل با دیدار با او بودند زیرا او حالا جوانی ثروتمند ،مجرد و با ذهنی پر از ایده های نو بود.در همین حین او با مارک تواین دیدار داشت که در ادامه به آن میپردازیم.
تسلا برای ایجاد جریان برق بهتر دستگاهی به نام نوسانگر اختراع کرده بود که به آن ماشین زلزله میگفت زیرا سرو صدای زیادی داشت.تسلا از این دستگاه در درمان بیماری ها استفاده میکرد به گفته ی خودش او بسیاری از امراض خود را با استفاده از الکتریسیته درمان کرده بود.تسلا با همین دستگاه امراض روده و مشکلات گوارشی مارک تواین را درمان کرده بود.

اخلاقیات و ظاهر تسلا

اخلاقیات و ظاهر تسلا

تسلا در آن زمان به دلیل پوشش خاصی که داشت بسیار محبوب بود . او لباس های بسیار تمیز و اتو کشیده به همراه دستکش سفید و کلاه میپوشید.
او علاقه ای به ازدواج نداشت عشق او اختراعاتش بود و بر این عقیده بود که اختراعات مهمی به دست افراد متاهل انجام نشده است.او بسیار کم میخوابید نهایت زمان استراحت و خوابش ۳ ساعت بود هرروز۱۲ کیلومتر پیاده روی میکرد و به ورزش اهمیت میداد.
به سلامتی و تغذیه خود هم اهمیت میداد و مدت زیادی لبنیات و سبزیجات میخورد او نیمی از عمر خود را گیاهخوار بود.
تسلا از لحاظ شخصیتی رفتار های خاصی داشت واو به صورت وسواس گونه ای به پوشش و نظافت خود اهمیت میداد از دست زدن به اجسام و دست دادن به افراد خوشش نمی آمد و از زیور آلات زنانه بخصوص گوشواره متنفر بود و همچنین از دست زدن به موی زن ها بدش می آمد به همین دلیل شریک زندگی تا آخر عمر نداشت.

حذف سیم ، چالش جدید تسلا

چیزی که امروزه به عنوان وایرلس رادیویی شناخته میشود و ذهن خلاق تسلا در گیر این شده بود سرانجام موفق به ساخت سیم پیچ تسلا شد که امروزه ما از آن در بسیاری از وسایل استفاده میکنیم.سیم پیچ تسلا ابزاری برای تولید برق جریان بالا با ولتاژ کم و همچنین الکتریسیته متناوب است.
نمونه ی این دستگاه که همان تسلا کویل است توسط تیم علمی زم گروپ ساخته شده است:

آقای عباسی و تسلا کویل

ویدیو یوتیوب تسلاکویل

از این سیم پیچ در نورپزدازی ، برق درمانی و حتی تولید اشعه ایکس قبل ازینکه فیزیکدان آلمانی رونت گن کشف این اشعه را به نام خودش ثبت کند استفاده میکرد .تسلا در حین کار با فرکانس های بالا توانست اولین تصویر برداری ها را از دست خود انجام دهد . پس از این او هشدار هایی در باره ی مضرات استفاده از اشعه ایکس را داد. نتیجه ی کا رهای خود را برای رونت گن نیز فرستاد اما او هرگز این را منتشر نکرد و در نهایت اختراع را به نام رونت گن ثبت کردند.
اختراع دیگر روشن شدن یک لامپ خلا بدون وصل شدن با سیم به سیم پیچ بود این اولی مدرکی بود که میشود بدون سیم و از طریق هوا جریان برق را انتقال داد و شروع یک داستان پرماجرا بود که تا آخر عمر درگیر آن بود. او بر این عقیده بود که این اختراع میتوان آسایش و راحتی را به تمام مردم دنیا داد.هرچند قبل از تسلا هایریک هرتز دانشمند آلمانی موفق به ساخت فرستنده و گیرنده رادیویی شده بود او ثابت کرده بود که جریان را میشود از یک مبدا و مقصد بدون سیم انتقال داد.
بعد از آزمایشات زیاد تسلا متوجه شد که اگر سیم پیچ ها طوری تنظیم بشوند که با فرکانس های مشابه به ارتعاش در بیایند میتوانند امواج رادیویی را ارسال و دریافت کنند.او با سیم پیچ مخروطی خود میتوانست نیرویی معادل یک میلیون ولت را ارسال کند.او آماده ی انجام این کار بود که آتش سوزی در آزمایشگاهش مانع او شد. همزمان با تسلا مارکنی در حال تست ارتباطات رادیویی بود و امکان داشت که زودتر از تسلا موفق به ثبت اختراع آن شود پس هرچه سریعا آزمایشگاه جدیدی راه اندازی کرد و در نهایت اختراع رادیو را به نام خودش ثبت کرد.
پس از آن تسلا قایق کوچک مکانیکی ساخته بود و بدون سیم آن را با دستگاهی آن را کنترل می کرد.اینکار بقدری برای مردم عجیب بود که فکر میکردند شخصی در حال هدایت آن در داخل قایق است .
ایده ی ساخت آن هم این بود که این دستگاه میتواند پایان دهنده ی جنگ های نظامی باشد. ایده ی دیگر تسلا پرتو تلوفرث بود که پس از مرگ او نیز به آن پرداخته شده زیرا او معتقد بود این پرتو قدری میتواند قوی باشد که ارتشی را از راه دور نابود کند اما متاسفانه تا این زمان به بهره برداری نرسیده است.

آزمایشگاه کلورادو

آزمایشگاه کلورادو

آزمایشگاه کلورادو او در آزمایشگاهی که در روی یک مکان مرتفع خارج از شهر ساخته شده بود دستگاهی را ساخته بود که فرستنده امواج مغناطیسی بود وهدف آن هم کنترل انرژی آذرخش و انرژی های موجود در اتمسفر و همچنین تسلط یر نیروی طبیعت بود. آنتنی به ارتفاع ۴۸ متر در کنار آزمایشکاه وجود داشت و در سر آن وی مسی بود که ارتباط بین سیم پیچ و دستگاه را برقرار میکرد.
در آن آزمایشگاه دو کار دیگر هم انجام شد که یکی ار آنها این بود که تسلا ۶ کیلو متر از محا آزمایش دور شد لامپی را در زمین فرو کرد و پس از کشیدن اهرم ارتباط بی سیم از طریق زمین برقرار شد و لامپ روشن شد.آزمایش دوم ایجاد صاعقه های مصنوعی بود . پس از اتصال جریان جرقه ها ی زیادی از سر سیم پیچ سروع به زدن کردند و صدای گوشخراشی مانند صدای انفجار تولید میشد.
در بیرون از آزمایشگاه همین اتفاق برای آن آنتن و گوی مسی می افتاد. جرقه ها تا ارتفاع ۳۰ متر از گوی مسی بالا میرفتند و تا شعاع ۳۰ کیلومتری هیچ حیوانی دیده نمیشد و همه ی آن ها فرار کرده بودند ،مردم میترسیدند و میگفتند او شیطان است و با خدا میجنگد.
پس از این اتفاقات او میخواست دستگاه و چند دکل بسازد که با آن برق فشار قوی تولید کند و به کل کره ی زمین رایگان و بی سیم ارسال کند.
او مقاله ای تحت عنوان تولید برق از خورشید توسط دکل ها و همچنین کنترل آب و هوا به وسیله ی انرژی برق را مطرح کرد. تسلا با توجه به اختراعات و دانش خود توانسته بود پیش بینی های انجام دهد . این پیش بینی ها درباره ی موبایل ، اینترنت و همچنین تشکیل دهکده ی جهانی بود.
او در سال ۱۹۰۰ با سرمایه ای که از مورگن گرفته بود به لانگ آیلند رفت و شروع به ساخت برج واردن کلیف کرد.
این برج از چوب به ارتفاع ۵۷ متر ساخته شده بودو ۵۷ متر هم زیر زمین فرو رفته بود.اما این پروژه پیشرفتی نداشت و ایده ی خود را برای مورگن توضیح داد اما او به ادامه ی این کار پایان داد زیرا این کار برای او سودی نداشت و هیچ کس برای ادامه ی کار سرمایه گزاری نکرد .اداره ی ثبت اختراعات آمریکا این اختراع را به نام مارکونی زدند زیرا او از حمایت مورگن و ادیسون برخوردار بود . هرچند چهل سال بعد آنها در این کار خود تجدید نظر کرده و آن را به نام تسلا ثبت کردند اما یگر فایده ای نداشت زیرا تسلا دیگر زنده نبود.
این کار یک قرن باعث به تاخیر افتادن بوجود آمدن عصر ارتباطات شد. دکل تخریب شد و با فروش ضایعات آن تسلا توانست بخشی از بدهی ها ی خود را تسویه کند.
هرچند او در ۵۰ سالگی موتور توربو با قدرت ۲۰۰ اسب بخار و اولین اصطحکاک سنج هوا را اختراع کرد اما شکست در پروژه ی قبل روحیه ی اورا ضعیف کرده بود و دچار افسردگی شد، از همه ی مردم دنیا روی گرداند و با هیچکس ارتباط نداشت.

در سال ۱۹۰۹ مارکنی جایزه نوبل را برد و این ناراحتی تسلا به خشم تبدیل شد.او پس از این اتفاق علیه شرکت مارکنی شکایت کرد اما نتوانست ثابت کند.
او در سال۱۹۱۷ مدال افتخاری را دریافت کرد که نام آن ادیسون بود ! این مدال را در ۶۳ سالگی توسط موسسه مهندسین الکترونیک آمریکا برای تقدیر از تسلا به او اهدا کردند.اما تسلا به آن مهمانی نرفت .
در سال ۱۹۲۴ آلبرت انیشتین با نظریه نسبیت نظر جهانیان را به خود جلب کرد و تسلا به اشتباه این نظریه را زیر سوال برد .در سال ۱۹۳۱ ادیسون از دنیا رفت و او در تولد۷۵ سالگی مورد تقدیر جهانیان قرار گرفت و عکس او روی جلد مجله تایم چاپ شد.
او در زمان جنگ نازی ها دوباره نظریه ی تله فورث را مطرح کرد و میخواست با اختراع آن به این جنگ پایان دهد.
او در ۸۳ سالگی با تاکسی تصادف کرد و آن زمان وستینگ هاوس برای تقدیر از او هزینه ی مسکن و زندگی او را به عهده گرفت و حقوق بازنشتگی از یوگوسلاوی دریافت کرد.

مرگ تسلا

نیکولا تسلا در سن ۸۷ سالگی در هتل نیویورکر از دنیا رفت . علت مرگ او انسداد شریان قلب بود.
۵ ماه پس از مرگ تسلا امتیاز اختراع رادیو که به نام مارکنی زده شده بود توسط انجمن ثبت اختراع لغو و به نام تسلا زده شد.
اف بی آی پس از مرگ تسلا اموال او را ضبط کرده و تمام تحقیقات و اختراعات اورا نیز نگهداری کرد .خواهر زاده ی او بعد از۹ سال موفق به انتقال اموال او به زادگاهش یعنی یوگسلاوی شد.