داستان ربات روبوپت :
ربات ها در تنهاییشان حوصله شان بسیار سر میرفت، و نمیدانستند که باید چه کاری انجام دهند، به همین جهت تصمیمشان بر آن شد که هرکدامشان یک حیوان خونگی داشته باشند، اما نمیخواستند همانند انسان ها، از سگ، گربه یا پرندگان استفاده نمایند، به همین دلیل به سراغ روبوپت ها رفتند.
روبوپت ها چهره بسیار مهربانی داشتند عاشق حلقه بازی با صاحبانشان بودند، به طوری که ربات ها حلقه را به سمت آن ها پرت می کردند و آن ها تلاش می کردند با چنگک های دماغشان یا شاخشان، آن هارا مهار نمایند.
روبوپت ها، بسیار حیوانات بامزه ای بودند که در میان ربات ها زندگی می کردند، آن ها میتوانستند به خرید بروند، و برخی از کارهای صاحبانشان را انجام دهند.
روبوپت ها موفق شدند تنهایی صاحبانشان را پر کنند، و همواره در کنار ربات ها سرگرم باشند.
گفته شده است که یکی از ربات ها روبوپتی داشته که هر لحظه از زندگی اش با او عکس میگرفته، و این نسخه از روبوپت نیز از روی آن عکس ها ساخته شده.
روبوپت ساعت ها پشت در منتظر ربات صاحبش می نشست، تا او از راه برسد و با او حلقه بازی کند.
روبوپت ها همیشه در ذهن صاحبانشان می مانند، زیرا آن ها بودند که باعث شدند تا هیچ رباتی حوصله اش سر نرود.
مجموعه ای از ربات های دست ساز
ترکیبی از هنر، مهندسی و خلاقیت
